نزديك ظهر رفتم دفتر مديرعامل فقط

ساخت وبلاگ

يكشنبه 5 اسفندماه 1397

 

مثلا امروز روز مهندس بود ... فقط يه بنر زده بودن جلوي مين آفيس ... حالا اگه مناسبت مذهبي سياسي بود غوغا بپا مي كردن !

امروز نزديك ظهر رفتم دفتر مديرعامل فقط  خانوم منشي ( مخمدي ) بود .  تازه امروزهم كه قرار ملاقات داشته اين قرار انجام نشده و به يه روز ديگه موكول شده از اينها گذشته ملاقات به اين سادگي نيست بايد يه فرم مخصوصي را قبلا پر كني اسم و مشخصات و دليل ملاقات رو بنويسي اگه تائيد شد اونوقت ميشه مدير عامل رو ديد !  رئيس جمهور هم اينقدر دنگ و فنگ نداره

دو نامه ( گريد + منزل سازماني ) رو به خانوم منشي دادم و موقع برگشتم چند دقيقه اي هم پيش  مهندس ظريف بودم كه اونم  اتاق كناري

در گفتگويي كه با ايشون داشتم گفت اگه درهاي اتاق مدير عامل هم باز باشه مراجعه كننده زياد ميشه ... ولي هردو قبول داشتيم كه اگه سيستم درست كار كنه اصلا نيازي به اين ديدارها با مدير عامل وجود نداره .

سر سيلندر 405

امين از تهران زنگ زد ماشين 405 آب كم مي كرده و مي برده نشون ميده معلوم ميشه كه واشر سر سيلندر سوخته و چون قبلا هم يه بار تراش رفته بوده كل سر سيلندر و رادياتور و تسمه تايم ... عوض مي كنه و يه دو  سه ميليوني هم بابت اين كار هزينه كرده ...

بعد از ظهر رفتم دفتر مديرعامل خوارزمي و فرم ملاقات رو تحويل دادم همزمان هم رفتم دفتر مديرعامل پتروشيمي رستمي و اونجا هم يه فرم ويژه ديگه داشت كه اونم از همونجا گرفتم و پركردم و ديدم بيشتر از 50 برگه ديگه مربوط به متقاضيان ملاقات هست !  با اين حساب دو ماه ديگه هم نوبت من نميشه ! همين ده دقيقه اي كه نشسته بودم سه نفر ديگه هم اومدن فرم ملاقات پر كردند ! 

اكرم از تهران زنگ زد و خواست كه شماره عابرم رو بقرستم مي خواست اجاره خونه تهران رو بفرسته ... يه مقدارش رو بابت تعميرات خونه داده بود و يك و نيم ميليون رو هم به عابرم واريز كرد . و موجودي عابرم روي 5 ميليون تومن ...

چقدر هم به موقع ... چون امروز داشتم پولهايي رو كه قراره براي اين و اون بفرستم حساب مي كردم ديدم از موجودي كارت بيشتر ميشه ..  اين شد كه بعد ازناهار رفتم عابر بانك و انتقال هاي زير رو انجام دادم :

  1. عابر مكي عاتقيان بابت وام كارگاه   ..................  يك ميليون
  2. عابر ناصر قيم بابت وام صندوق مهر اقتصاد  ..   . 760 هزار تومن
  3. عابر الهام زند بابت  صفحه آرايي كتاب اشترانكوه .... يك ميليون 350 هزار تومن
  4. عابر گلشيد بعنوان قرض تا ارديبهشت   ..............700 هزار تومن
  5. عابر امل ليلايي  بابت كمك ماهانه .....................150 هزار تومن
  6. عابر بهاره محبي براي هزينه تعويض شناسنامه ........300 هزار تومن

مجموع .............. 4 ميليون 260 هزار تومن

 

عصري رفتم استخر و بعدش ديگه از رفتن به جشنواره منصرف شدم  و رفتم رستوران شام خوردم و بعدش هتل بودم

ساعت 23:30 سعيد زنگ زد و گفت تازه از اهواز برگشته و خواست منو ببينه .. به اتفاق رفتيم خونه و تا ساعت 1 بامداد اونجا بود خلاصه كلام اينكه : اون پرايد 91 كه قرار بود جور كنه يه كم مشكلات داشت و منتفي شد و گفت يه 206 تيپ 5 مدل 93 مشكي رنگ پيدا كرده به قيمت 63 ميليون كه با هزينه حملش 500 هزار تومن ميشه 63 ميليون و 500 هزار تومن

راستش جور كردن اين همه پول برام كمي مشكله ... ولي خب برگ سبز و مدارك وكليد زاپاس ماشين رو گذاشت و گفت فعلا يه 40 ميليون جور كن تا بقيه اش رو هم سه ماه آينده بده ... قرار شد فردا همين مبلغي رو كه دارم براش واريز كنم

هنوز كه ماشين رو نديدم ولي فعلا قبول كردم تا ببينم ماشين در چه وضعيتي هست چون درهاش هم رنگ داره ...

الان دو ماهه كه من دنبال اين ماجرا...
ما را در سایت الان دو ماهه كه من دنبال اين ماجرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memco97 بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 7 اسفند 1397 ساعت: 19:22