نقدي بر فیلم قانون مورفی

ساخت وبلاگ

Saturday, January 26, 2019

آفتابه لگن هفت دست ....

نقدي بر فیلم قانون مورفی

به بهانه نمايش آن در سينما عصر جديد ممكو

جمعه 5 بهمن ماه 1397 – سانس ساعت 20

نام فیلم : قانون مورفی

کارگردان : رامبد جوان

فیلمنامه : پوریا شجاعی

تهیه کننده : محمد شایسته

مدیر فیلمبرداری: حسین جلیلی

بازیگران : امیرجدیدی - امیر جعفری- مهسا طهماسبیرامبد جوان

 

خلاصه داستان:

فيلم ماجراي فرخ مامور پليس دست و پا چلفتي را بيان مي كند كه بخاطر ندانم كاري هايش او را اخراج مي كند و يكي از همكاران سابقش بهمن  كه دختر خردسالش را دزديده اند از فرخ كمك مي خواهد و اين منتهي به ماجراي هاي عجيب و غريبي مي شود كه زمان 90 دقيقه اي فيلم را پر مي كند !

 اين فيلم اصلا براي كودكان و نوجوانان  مناسب نيست چون بد آموزي ها زيادي دارد و تاسف انگيز اينكه تعداد زيادي از نوجوانان هم در سالن سينما حضور داشتند !

كارگردان فيلم رامبد جوان ادعا مي كند كه مي خواسته است فيلمي از جنس كمدي بسازد و سينماي تازه اي را رفم بزند! ادعاي گزافي است آنهم از طرف كسي كه فكر كرده است چون يك نمايش تلويزيوني بي محتوا مثل خندوانه را درست كرده است توانايي ساخت فيلم كمدي را هم دارد .

در صورتيكه ايشان در اين فيلم نشان داده است كه سينما را نمي شناسد همانگونه كه با فنون برنامه سازي تلويزيوني آشنا نيست ( اينها اغلب به ضرب و زور روابطي كه دارند در سيما و سپس سينما نفوذ كرده اند  نه به مدد استعدادشان )

فيلم بقدري شروع  درهم وبرهمي دارد كه همان نيم ساعت شروعش ، نفر بغل دستي من گفت اين فيلم فقط وقت تلف كردن است و از سالن سينما بيرون رفت .

رامبد جوان به خيال خودش خواسته است كه يك " کمدی - فانتزی "  نو بسازد .ولي به سختي مي توان نام كمدي را بر اين فيلم گذاشت . اين فيلم در واقع مجموعه اي از دلقك بازي و شوخي هاي سخيف و حركات نمايشي و حقه هاي سينمايي است كه چون فيلم نامه درست و حسابي ندارد همه اين جلوه هاي ويژه و زد و خوردهاي كه در فيلم وجود دارد و نيز بازي بازيگرانش هدر رفته است .

اظهاراتي كه رامبد جوان در جواب منتقدان فيلمش كرده است واقعا تاسف انگيز است اين نشان مي دهد كه او هم مثل خيلي از افراد در اين ديار تاب تحمل انتقاد را ندارد . در صورتيكه اگر شخصيتي سالمي بود اين نقدها را گوش مي داد و سعي مي كرد بجاي موضع گيري هاي خصمانه و توهين آميز ... خودش را تصحيح كند.

من اگر در يك كلام بخواهم فيلم را توصيف كنم بايد بگويم بسيار مبتذل و سخيف است .  شيشكي هاي مكرر و سخيفي  كه در فيلم شنيده مي شود  سطح فيلم را خيلي نازل كرده است .

كارگردان 47 ساله اي كه در دهه هفتاد با بازي در سريال « خانه سبز » شناخته شد به يمن شوي تلويزيوني  « خندوانه » معروف شد  و وارد عرصه كارگرداني هم شد و فيلم پرفروش « ورود آقایان ممنوع » را ساخت كه فيلم نسبتا خوبي بود و او با اين فيلم اخيرش ثابت كرده كه آن فيلم هم بخاطر حضور رضا عطاران موفقيت آميز بوده و نه كارگرداني ايشان و اين را در فيلم  نگار هم بخوبي ديديم كه كاملا ناپخته بود فيلمي كه اصلا در خاطره ها نماند و مثل خيلي از آثار پيش پا افتاده از يادها رفت .

نقد داستان فيلم  « قانون مورفی » :

اينكه سوژه اي مثل زير سوال بردن قانون مورفي بخواهد دستمايه يك فيلم قرار گيرد كاري بسيار جذاب است و اين سوژه اگر در دست يك فيلمنامه نويس حرفه اي مي افتاد شايد مي توانست فيلم نامه   جذاب و خنده داري را خلق كند ولي چنين اتفاقي نيفتاده است و فيلمنامه سوژه را هدر داده است .

شروع فيلم كه با  صحنه هاي  تعقیب و گریز با خودرو همراه است باعث مي شود كه در ابتدا فكر كنيم با يك فيلم اكشن كمدي روبرو هستيم ولي هر چه فيلم جلوتر مي رود اين اميد ما به ياس نزديكتر مي شود . كم كم متوجه مي شويم كه فيلم داستان و  فيلمنامه درست و حسابي ندارد يك مشت ديالوگهاي خسته كننده كه حركت هاي تند دوربين و تدوين سريع هم نتوانسته است اين ملالت بار بودن فيلم را بپوشاند. فيلمساز مي خواسته است فيلم خوبي بسازد ولي دقت نكرده كه بدون فيلم نامه خوب ساختن چنين فيلمي غير ممكن است !  در نيمه هاي فيلم روندش دوباره شتاب مي گيرد و از جمله تعقيب و گريز در بازار و در نهايت مسابقه قابقراني در تالاب انزلي ... كه واقعا اسف بار هستند

واقعا كارگردان اگر يك ذره درايت داشت بايد مي فهميد كه با چنين فيلم نامه ضعيف و بي چفت و بستي نمي توان فيلم سينمايي آنهم از نوع كمديش را ساخت ! فانتزي بودن با بي منطق بودن فرق مي كند اين فيلم اصلا منطق درست و حسابي ندارد.

اگر فيلم نامه اي خوبي داشت شايد مي شد بعنوان فيلمي كمدي براي نوجوانان درنظر گرفته شود كه اين موقعيت را هم از دست داده است . ماجراهاي بي ربط در كمال بي سليقگي در كنار هم قرار داده شده است صحنه هايي كه حاصل توهم فرخ ( بخاطر مصرف  مواد مخدر است ) تا صحنه هايي كه حقيقي است همه در هم آميخته شده است اين همه شلختگي در بيان سينمايي واقعا نوبر است !

افراط در استفاده از حركات آهسته  Slow motion  كه در فيلم بكار گرفته شده است يكي ديگر از ضعف هاي فيلم است كه باعث شده است صدا هم حالت اسلوموشن پبدا كند !  همه اين باعث شده است كه از فيلم به سمت دلقك بازي و لودگي سوق پيدا كند .

موسيقي متن فيلم و موزيكي كه در فيلم پخش مي شود هم  همين آشفتگي را دارد از زنگ گوشي همراه فرخ كه معلوم نيست به چه دليل عربي است تا موزيك هاي مشهور غربي كه براي صحنه رقص فرخ و سيروس گرجستاني در نظر گرفته شده است تا موزيك طولاني و خسته كننده اي كه در بين تعقيب و گريزها و بي دليل و با دليل پخش مي شود ملغمه اي درهم است

بازي ها

امير جعفري كماكان همان تيپ هميشگي خود را بازي مي كند در اين ميان اما انتخاب امير جديدي براي نقش فرخ اشتباه بوده است چون طرز بيان او و نيزحركاتش با همه تلاشي كه كرده است خوب از آب در نيامده است   اين جور نقش ها يكي مثل جواد عزتي خيلي بهتر و باور پذيرتر بازي مي كند

 همچنين بازي خانوم  مهسا طهماسبي چندان چشمگير نيست و يكي مثل آزاده صمدي براي اين نقش ها مناسب تر است

در اين ميان اما گريم متفاوت رامبد جوان در نقش  مورفي جالب است ولي  نقشي كه ايفا مي كند چنگي بدل نمي زند و بازهاي هايش در بخش هاي انتهايي فيلم خيلي مسخره و تصنعي است . نقش هاي اغراق شده با داد و فرياد زياد كه فقط باعث رنجش بيننده مي شود !

حتي فيلمي كه قرار است صرفا براي سرگرمي ساخته شود بايد رگه هاي از مفهوم و معني را در خود داشته باشد  فيلم با همه تنوعي كه در انتخاب لوكيشن ها دارد و با همه زحماتي كه برايش كشيده شده است اثر بدرد بخوري نيست .

مصداق ضرب المثل : آفتابه لگن هقت دست ... شام و ناهار هيچي  است .

..................نوشته : محمد توكلي – 6 بهمن ماه 1397 – ممكو

 

 

جمعه شب 12 بهمن ماه 1397

شب رفتم شام رو كه رولت گوشت بود از رستوران گرفتم و. به همراه حلوا كنجدي خشك و بيسكويت براي عاطفه خانوم بردم . وقتي در رو باز كرد و خونه رو ديدم خيلي برام جالب بود خونه خيلي قشنگ تر از اون چيزي بود كه تصور مي كردم واقعا با اين اثاثيه و مبل هايي كه توش گذاشته شيك و تميز شده ... فقط ديوارهاي اتاق خواب و يه ديوار هال كه سمت خونه مطور هست نم داده و مرطوب شده ... ايشون ميگه بهتره كه اينو PVC كار كنيم . ولي بنظرم حتي پي وي سي هم نمي تونه جلوي نم و رطوبت رو بگيره چون بالاخره اينا رو  روي چوب مي خواد بزنه و چوبها رطوبت رو جذب مي كنن و دوباره مشكل ساز ميشه

شام خورد و يه نوشيدني كه خودم اورده بودم رو با هم خورديم و يه مقدار هم تمرينات يوگا رو با هم انجام داديم و 23:30 برام آژانس گرفت و برگشتم خونه خودم . خيلي خوش گذشت . داشتم فكر مي كردم كه اگه وقتي زن تو خونه باشه چقدر خوبه ... اصلا خونه يه عطر و بوي ديگه اي داره ... خيلي با سليقه دو تا ابري ساده روي ديوار چسبونده بود و گوشواره ها و گردنبندها و آويزها رو به اونجا آويزان كرده بود ... كلي وسايل آرايشي رو ميزش چيده بود و خلاصه خونه اصلا يه رنگ و بوي ديگه اي پيدا كرده بود ... برام جالب بود و كلي عكس گرفتم

دوست داشتم بيشتر بمونم ولي خب نشد

 

چهارشنبه 1 اسفندماه 1397

 

واقعا اين زنها اخلاق هاي عجيب و غريبي دارن بعضي هاشون چقدر حساس اند يه كلمه ديرور به اين خانوم منشي گفتم اينقدر با راننده و آبدارچي و اين اون خوش وبش نكن بهش برخورد تازه ديشب تو واتس آب گفتم اگه ناراحت شدين عذرخواهي مي كنم منظوري نداشتم . امروز صبح پيام داده كه

به هر حال  سطح و طرز فكريتون رو متوجه شدم!

تازه اول صبح كه اومده دوباره همون شوخي هاي سخيف رو با راننده .. شروع كرد و ميگه من اخلاقم همين جوريه ... بنظرم همچين خانومي هيچوقت نبايد ازدواج كنه ... چون با اين طرز رفتار حتي جنتلمن ترين مردها هم به يه هفته نكشيده ايشون رو طلاق ميده  ...

اون ليلا هم تا يه حدودي همين جوري بود چنان با مردهاي غريبه گرم مي گرفت كه فكر مي كردي طرف مقابل رو ده ساله ميشناسه ... اين رفتار شايد دراروپا و سوئيس و سوئد ايرادي نداشته باشد و مشكلي ايجاد نكنه ولي در ايران نتايج اش فاجعه باره ...  بعد هم اون واكنش تند رو نشون ميده  و دوباره همون حرفهاي بيخود ديروزش رو تكرار مي كنه ...

يعني فكر مي كنه كه من از اون مردهاي متحجر هستم من دفاعي از خودم ندارم ولي يه مثال مي زنم مثل اينكه به يكي كه در عمرش سيگار هم نكشيده و ورزشكاره بگي معتاد ! اين اظهار نظر ايشون هم به همين اندازه اشتباهه ( نمي خوام بگم احمقانه چون ممكنه دوباره بهش بربخوره ) گاهي فكر مي كنم اينجور زنها با اين طرز فكر سطحي و كوتاهشون حقشونه كه مبتلا به يه مردي بشن كه نتونن يه ماه هم باهاش زندگي كنن و مجبور بشن طلاق بگيرن ... چون وقتي با من كه اين همه در مورد زنها باز فكر مي كردم و هيچ تفاوتي بين زن و مرد قائل نيستم و بيشترين احترام رو به زنها ميذارم اينجوري رفتار مي كنه ... با اونيكه ذاتا مرد متحجر و متعصبيه ديگه چكار مي كنه ؟!

من به همه مردها توصيه مي كنم جدا از زيبايي ظاهري و حاذبه هاي طبيعي كه يه زن بهرحال بايد داشته باشه خانوم رو از نظر تاب تحمل حرف و نيز اخلاق و رفتار و هوش و ذكاوت هم تست كنن كه اين موارد از داشتن باسن برجسته و چشمهاي درشت خيلي خيلي مهم تر هستند بعضي از اين زنها واقعا  اعصاب و روان درست و حسابي ندارن

امروز در سومين و آخرين جلسه كلاس ايمني ترافيك و رانندگي تدافعي در سالن     HSEمجتمع BIPC بودم

استاد امروز در باره موارد زير توضيحاتي داد :

  • لزوم داشتن كپسول آتش نشاني در ماشين و طريقه استفاده از آن
  • مخازن LPG و CNG و مزايا و معايب آنها
  • دنده عقب در بزرگراه ( كه فيلمي هم در اين زمينه پخش كرد
  • راندن خارج از محدوده نور
  • استفاده از چراغ هاي زنون
  • هيدروپلنينگ  hydroplaning  و ليز خوردن روي سطح آب
  • افتادن خودرو در آب و چگونگي باز كردن كمربند
  • بريدن كمر بند با كاتر به هنگام گير كردنش
  • برآمدگي و خرابي لاستيك ها
  • صندلي كودك و صندلي نوزاد
  • طرز فرمان گيري ( كه سوال امتحاني هم بود )
  • تنظيم باد لاستيك ها كه با توجه به هر ماشيني فرق مي كند و فرمول معيني ندارد
  • لزوم تعويض روغن ترمز وآب رادياتور
  • انواع روغن هاي مورد استفاده در خودرو
     

اين كلاس باعث با دقت بيشتري رانندگي كنم و. چيزهاي تازه اي هم ياد گرفتم در برگه هم نوشتم چنين دوره اي بايد براي همه كاركنان برگزار شود يه برگه امتحاني شامل چند پرسش بدستم دادند كه در مورد فرمان گيري صجيح .- نوع لاستيك ها در شرايط آإب و هوايي و انتقال وزن ماشين به هنگام ترمز بود كه جوابهاشون اغلب كوتاه و يه كلمه اي بود

امروز امل قول داده بود كه بياد بهم سر بزني ولي ديشب چيزي نگفت حتي پيامي هم نداد  منم براي اينكه توي محضوريت قرار نگيره يادآوري نكردم فكر كردم شايد خودش امروز تماس بگيره كه تا آخرين لحظه كه كلاسم تو HSE تموم شد زنگي نزد

سه شنبه 30 بهمن ماه 1397

امروز در دومين روز كلاس ترافيك و رانندگي تدافعي استاد در مورد شماره هايي رو حاشيه لاستيك و رانندگي رو سطوح لغزنده و برفي فرمان گيري طرز تنظيم آينه هاي بغل و داخل خودروهاي سنگين و سبك آينه قيچي در خودروهاي سنگين و نيز فيلم هاي در مورد روش هاي درست سبقت گرفتن  پخش كردند.

خيلي از مطالب رو از قبل مي دونستم و دوباره برام دوره شد و چيزهاي تازه اي هم ياد گرفتم . در مجموع يكي از مفيدترين دوره هايي بوده كه طي سالهاي اخير گذروندم همانظوريكه به استاد گفتم بايد اين دوره رو بطوركامل براي همه كساني كه قراره گواهينامه بگيرن و رانندگي رو شروع كنن برگزار كنند . مطمئن ام اين جوونك هايي كه توي خيابوناي ممكو ويراژ ميدن و ترمز دستي مي كشن و اين كارهاي ناشايست رو انجام ميدن  را ديگه انجام نميدادن

بعد از كلاس رفتم يه سري به عليرضا تو عمليات انبارها زدم و بعدش رفتم رستوران

قبلش يكي در  يه گروه واتس آپي مطلبي گذاشته بود چند برنامه مذهبي كه از شبكه هاي داخلي پخش ميشه بهشون پيامك بدين و حمايت كنين ... من  يه مطلبي در اين مورد نوشتم

گفتم بين برنامه ها فقط سمت خدا رو ديدم كه برنامه  جالبي نيست و از صفر تا 20 بهش صفر ميدم چون اولا برنامه برد تصويري و تلويزيوني نداره و بيشتر يه برنامه راديويي هست ! ضمنا چون فقط در مورد شيعه و بطور يه جانبه حرف ميزنه اسمش با محتواش سازگاري نداره و بهتره اسمش رو بذارن سمت شيعه ...

از اون گذشته بهتره از ديدگاههاي مخالف هم استفاده كنن مثلا دو نفر رو دعوت كنن كه حالت مناظر داشته باشه و طرف مقابل مخالف يا عقيده اي متفاوت داشته باشه ... چون وقتي كسي يه طرفه به قاضي ميره سرخ روي بر مي گرده...

هنوز چند دقيقه اي از اين پيام نگذشته بود كه موج حملات شروع شد و حكم هاي تكفير و ارتباط با بيگانه و ضد اسلام و ضددين  و خلاصه جنجالي به پا شد . اين نشون دهنده عقب ماندگي جامعه ايراني و بوِيژه قشري هست كه فعلا قدرتمندند.

البته معدودي هم از من دفاع كردند و گفتند اين بيچاره توهيني نكرده كه مستحق اين همه سرزنش و تكفير باشه ...

واقعا ما همه همزبون هستيم ولي زبون هم رو نمي فهميم خانوم منشي گله مي كنه كه فلان آقا رفتارش خوب نيست بهش ميگم شما خودت مقصري چرا با همه خوش و بش مي كني ... ميگه شما هم با همه شوخي مي كني ... گفنم ببين من مرد هستم با شما فرق داره ...( همين حرفم به تريچ قبا كه چه عرض كنم تريچ مانتوش برخورد!) متوجه عمق و منظور من نشده ميگه شما مردها چرا فكر مي كنين زن ها حق ندارن و ...يه مشت حرفهايي كه همه نشونه بد فهمي ايشونه ...

هر چي براش نوضيح ميدم كه بابا جامعه ايراني با اروپايي فرق مي كنه اينجا اگه خانوم به روي بقال و قصاب لبخند بزنه يارو فوري خيالاتي ميشه و فكر مي كنه خبري هست ... نيمشه اين كارها رو كرد و شما بايد متين تر رفتار كنيد

ميگه نه اينا رو شما مي توني به زنت بگي به من نگو ... !

نمي دونم براي خودم متاسف باشم كه تو اين ديوونه خونه زندگي مي كنم يا براي اين آدمايي كه يه جو  قابليت فهم و قبول حرف حق رو ندارن ...

عصر ساعت 18 در استخر موج بودم ساعت 20:30 مسابقه  ازاد شنا بود ولي من حوصله شركت كردن در اين مسابقه رو نداشتم همين شناي روزانه خودم رو انجام دادم سونا رفتم و برگشتم و موقع بيرون آمدن از استخر اسماعيل زند رو ديدم كه براي شركت در مسابقه اومده بود .  شناي آزاد يعني نو رده هاي سني هر كسي هر شنايي كه دوس داره انجام ميده تا برنده بشه

دوستم سعيد رفته بود كه تو مسابقه شركت كنه بهش كفته بودن چون تو مسابقه آماده سازي جسماني شركت كردي ديگه نمي توني اونم خيلي ناراحت شده بود و كلي بد و بيراه مي گفت . كاش حداقل در مورد سلامتي و ورزش اين همه خساست بخرج نميدادن

وقتي برگشتم خونه بي بي سي داشت يه انيميشني به اسم پرس پوليس رو  پخش مي كرد كه حكايت كننده داستان شروع وقايع 57 بود و 20 دقيقه اي از اون رو نگاه كردم و خوابيدم

 

 

الان دو ماهه كه من دنبال اين ماجرا...
ما را در سایت الان دو ماهه كه من دنبال اين ماجرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memco97 بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 7 اسفند 1397 ساعت: 19:22